فقط چند روز به صورت هدیه برای شما

دانلود کتاب صوتی کارما جذب کننده حرفه ای برنده تنهاست

این کتاب رو هدیه بدید به دوستانتان عزیزانتان به کسانی که دوست دارید 

Share on whatsapp
واتساپ
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on email
ایمیل

دانلود کتاب صوتی کارما| اثرجنویو لوئیس پاولسون

دانلود کتاب صوتی جذب کننده حرفه ای | اثر گابریل برن استین

دانلود کتاب صوتی برنده تنهاست | اثر پائولو کوئیلو

کمی با کتاب جذب کننده حرفه ای

جذب کننده‌ی حرفه‌ای بودن یعنی: آنچه که من باور دارم، همان چیزی است که دریافت می کنم. من می توانم با هم فرکانسی با احساسات خوب و هدایت آنها به سمت خواسته‌هایم، دنیایی را که خواهان آن هستم، ایجاد کنم. من می توانم از یک منبع نامحدود انرژی خلاق برای داشتن ایده های الهام بخش، دریافت فراوانی، احساس آزادی و از همه مهمتر، می توانم از این قدرت برای انجام خوبی‌ها در جهان استفاده کنم. جذب کننده‌ی حرفه‌ای بودن به این معنا نیست که دیگر با چالش های زندگی روبرو نمی‌شوم. اما به وضوح می‌بینم که تمام سختی ها و چالش های زندگی‌ام بخشی از یک برنامه بزرگتر است که باعث می شود ایمان من به این منبع الهی قدرتمندتر شود. من تجربیات دشوار زندگی را به عنوان تکالیف معنوی برای رشد و بهبود خودم می دانم. من پذیرفته ام که هیچ اتفاقی تصادفی نیست. تجربیات دشوار فرصت هایی را فراهم می کنند که باعث درخشش من می شوند. جذب کننده‌ی حرفه‌ای بودن به این معنا نیست که همه چیز عالی و کامل است؛ جذب کننده‌ی حرفه‌ای بودن یعنی هر اتفاقی بیفتد، من با ایمان به زندگی خودم ادامه می دهم. ایمان به این نیروی الهی به من کمک کرده تا در مواقع دشواری با صداقت، وقار و دلسوزی بیشتری در مقایسه با شرایط عادی حرکت کنم. اینگونه زندگی کردن، من را به چیزی رسانده است که بیشتر از هر چیزی خواستار آن هستم: آزادی. می دانم که یک انرژی دائمی از عشق در درون من و اطرافم وجود دارد. می دانم که نیرویی الهی فراتر از من است که همیشه مرا هدایت می کند و این قدرت را دارم تا دنیایی را که خواهان آن هستم، ایجاد کنم. پس از درک این موضوع که شما جذب کننده‌ای حرفه‌ای هستید، دیگر احساس ترس و وحشت نمی کنید. به یاد می آورید که شما روحی هستید که یک تجربه انسانی دارد. وقتی این مراحل را تمرین می کنید، به یاد می آورید که شما یک روح خردمند، قوی، سالم و مقدس هستید. وقتی این را بپذیرید، می توانید آزاد باشید. من زندگی ام را وقف روند آرام شدن و هم فرکانسی مجدد با حضور این نیروی درونی کردم. با هر بار مراقبه، در یک فرکانس بالاتر شور و هیجان پیدا می کنم. با هر بار دعا، تسلیم قدرتی بزرگتر از خودم می شوم. وقف کردن و ارادت من به قلمرو معنوی، آزادی را به من بخشیده است. من یک انسان استثنایی نیستم. شما هم قدرت ارتباط با این منبع الهی را دارید. در این کتاب، می خواهم نحوه‌ی اتصال به این قدرت را با شما در میان بگذارم. می خواهم که شما هم این نکته مهم را بدانید: شما هم یک جذب کننده‌ی حرفه‌ای هستید.

بیوگرافی نویسنده

گابریل برن استین (Gabrielle Bernstein) متولد 1 نوامبر 1979 در ایالات متحده می باشد. او سخنران انگیزشی : آمریکایی، مربی زندگی و نویسنده است.گابریل برن استین که در برنامه سوپر سول ساندی اوپرا وینفری حضور پیدا کرد، در حال پیدا کردن جایگاه خود به عنوان رهبر فکری بعدی نسل جوان است. گابریل یکی از نویسندگان پر فروش به انتخاب نیویورک تایمز به شمار می رود و کتاب هایی مانند “قضاوت زدایی”، “راهی جسورانه به عشق به خود و معجزات” و “کائنات هوای شما را دارد” را به علاوه چند اثر دیگر به نگارش درآورده است. او همچنین وب سایتی به نام هر فیوچر را تاسیس کرده است که به الهام بخشی توانمندسازی و متصل ساختن زنان به هم می پردازد.

کمی با کتاب کارما

کارما (تناسخ): به خاطر آوردن زندگی‌های گذشته آیا مقدر است‌ که‌ اشتباهات‌ گذشته‌تان‌ را تکرار کنید؟ بردۀ‌ ترس‌های‌ غیرمنطقی‌ باشید؟ آیا احساس‌ می‌کنید که‌ چیزی‌ شما را عقب‌ نگاه‌ می‌دارد و مسیرتان‌ به‌ سوی‌ خوشبختی‌ و شادکامی‌ و اقناع‌ شخصی‌ را سد نموده‌ است‌؟ پس‌ اجازه‌ ندهید گذشته‌ شما- به ویژه‌ زندگی‌های‌ قبلی‌تان‌ – شما را عقب‌ نگاه‌ دارد! همۀ‌ ما نگرش‌ها، مواضع‌ و شیوه‌های‌ زندگی‌ را از یک‌ زندگی‌ به‌ زندگی ‌دیگر با خود حمل می‌کنیم؛ اشتباهات‌ گذشته‌ را تکرار می‌نماییم‌ و ترس‌هایمان‌ را دوباره‌ زنده‌ می‌کنیم‌، تا آنکه‌ زمانی‌ از این‌ الگوها آگاه‌ شده و برای‌ تغییریافتن‌ دست‌ به‌ اقدام‌ مثبتی‌ بزنیم‌. این‌ کتاب‌ به‌ شما نشان‌ می‌دهد که‌ چگونه‌ به‌ درون‌ تجارب‌ و دانش‌ خود- که‌ از تمام‌ زندگی‌هایتان‌ به دست‌ آمده‌اند- نفوذ نمایید تا دریابید چه‌ موقع‌ و چرا این‌ الگوها آغاز شده‌اند. با بهره‌گیری‌ از تکنیک‌های‌ عملی‌ این‌ کتاب‌ می‌آموزید وارد حالات ‌مدیتیشن‌ گردید تا در چرخه‌های‌ زندگی‌تان‌ کاوش‌ نمایید، کارمای ‌منفی‌ خود را آزاد کرده و سیستمهای‌ اعتقادی‌ که‌ شما را عقب‌ نگاه‌ می‌دارند را تغییر دهید. همچنین برای‌ رسیدن‌ به‌ اهدافتان‌ انرژی‌ بیاندوزید، با جفت‌ روحی‌ خود اتصال‌ پیدا کنید و تمرین‌های‌ بسیار دیگری‌ را برای‌ تغییر در زندگی‌تان‌ بیاموزید.

بیوگرافی نویسنده

بیوگرافی مشخصی وجود ندارد 🙁

کمی با کتاب برنده تنهاست

این رمان که بیشتر فضایی جنایی دارد، مراقبه‌ای ژرف و دقیق بر مفاهیمی چون قدرت شخصی و رؤیاهای معصومانه‌ای در دنیای سینما و مد و شهرت است. ایگور، کارآفرین موفق روس، تصمیم می‌گیرد عشق ازدست‌رفته‌اش را بازبیابد: همسر سابقش، اِوا. ایگور که تصور می‌کند زندگی‌اش با اوا از پشتوانه‌ای آسمانی و مقدس برخوردار است زمانی به همسر سابقش گفته بود برای آنکه او را بازگرداند جهان‌های زیادی را نابود خواهد کرد. نزاع میان نیروی پلید این شخص و جامعه سر می‌گیرد و همان‌طور که داستان رمان پیش می‌رود مفهوم اخلاق واکاوی می‌شود. در پشت صحنهٔ این اَعمال بیمارگونه تهیه‌کننده‌های سینما و هنرپیشه‌های مشهور و افراد شهیرِ روبه‌زوال و مدل‌ها و طراحان برجستهٔ دنیای مد حضور دارند که چهرهٔ مخدوش «اَبَرطبقه» را به تصویر می‌کشند؛ طبقهٔ برگزیده‌ترین برگزیده‌ها، یعنی همان کسانی که روش زندگی مردم را در جهان تعیین می‌کنند. پائولو کوئلیو با تشریح زندگی این شخصیت‌ها – که غالباً الهام‌گرفته از شخصیت‌های واقعی هستند – رمانی خلق کرده که هم گواهی بر زوال ارزش‌های معنوی در جهان امروز است و هم خواننده را با تعلیق‌ها و هیجان‌های بسیار چنان مسحور می‌کند که نمی‌تواند از ورق‌زدن صفحات خودداری کند.

بیوگرافی نویسنده

پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمان‌های او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است.[۱] وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری جوانا و کوکائین است، زیرا ممنوع بودن را علت جذابیت آنها برای تجربه کردن می‌داند، تجربه ای که برای خودش تلخی فراوان به همراه داشت.
زندگی نامه :
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه‌دار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، می‌خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد «عزیز من، پدر تو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم‌اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً می‌دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟» [۱] پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده «همیشه عینک می‌زند و هرگز موی خود را شانه نمی‌کند و وظیفه‌ای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد».[۲] درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد، فرار کرد.[۳][۴] کوئلیو بعداً اشاره کرد که «آنها نمی‌خواستند به من صدمه بزنند، اما آن‌ها نمی‌دانستند چه کار باید بکنند، آن‌ها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آن‌ها این کار را کردند تا مرا نجات دهند.»[۵] به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت می‌کرد از جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانه‌سرا شروع به کار کرد.[۶] در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیت‌های «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو را به عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی می‌کرد.[۵] کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامه‌نگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کرده‌است.[۶] در سال ۱۹۸۶، کوئلیو بیش از۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد.[۷][۸] در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح داده‌است.[۹] او در یک مصاحبه اظهار داشت: «در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که می‌کردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب و غذای من در حدی فراهم می‌شد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست می‌داشتم. اما آن‌ها رؤیای من نبود. نویسنده شدن رؤیای من بود و هنوز هست.»[۱۰] پس از آن کوئلیو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانه‌سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.[۱۱]

گزارش مشکل در دانلود